سازمان نظام پزشکی کرج / گفتگو با دکتر فربد مفیدی
حرف زدن در باره کودکان همواره شیرین و البته حساس است پای کودکان استثنایی و معلول یا توان خواه که در میان باشد بیش از پیش ...
دکتر فربد مفیدی، متولد سال 1348، سی سال است قدم در راهی گذاشته که شنیدن نام مادر و پدر را، از زبان کودک روح بخش تر می کند. رشته ای که به گفته وی، در آن سالهای دور خیلی شناخته شده نبود، حتی نیازی برای تاسیس یک درمانگاه به این منظور، ضروری به نظر نمی رسید.
اینکه چرا گفتار درمانی به عنوان نخستین رشته انتخابی دکتر فربد انتخاب شد و جذابیت ها و کار کرد های این رشته چیست را با او به گفتگو نشسته ایم:
چه طور شد که رشته گفتار درمانی را انتخاب کردید؟
آن زمان کنکور جدی بود، دانشگاه های بدون کنکور وجود نداشت و می توانستیم تا 14 رشته را انتخاب کنیم. با توجه به رتبه ام پرس و جو کردم از میان رشته هایی که می توانستم انتخاب کنم، گفتار درمانی توجهم را جلب کرد و به عنوان نخستین رشته در راس انتخاب هایم قرار گرفت.
به کار در حوزه روانشناسی علاقمند بودم، از همین رو گفتار درمانی را انتخاب کردم و در دانشگاه علوم پزشکی ایران مشغول به تحصیل شدم. پس از گذراندن طرح و سربازی، در دانشگاه آزاد و در رشته روانشناسی مشغول به تحصیل شدم و مدرک دکتری خود را از دانشگاه آزاد واحد کرج اخذ کردم.
با توجه به کمبود شناخت جامعه از این رشته اطرافیان در انتخاب رشته شما را حمایت کردند؟
نگرش اطرافیان و جامعه پزشکی در سال 1368 نسبت به رشته گفتار درمانی امیدوار کننده نبود، فقط یک دانشکده این رشته را با ظرفیت 45 نفر معرفی کرده بود. اطرافیانم تمایل داشتند انصراف و در رشته دیگری ادامه تحصیل بدهم. اما من رشته ام را آگاهانه انتخاب کرده بودم.
در آن سالها هیچ کتاب و مرجعی برای دروس تخصصی نبود و از جزوه اساتید استفاده می کردیم و برای دروس وابسته نیز به سختی درخیابان انقلاب کتاب می خریدیم و همیشه به وزارت علوم نسبت به این موضوع اعتراض داشتیم.
از تاسیس اولین مرکز درمانی در کرج بگویید از کجا آغاز کردید؟
سال 1371سرباز شدم و در نیروی زمینی- بهداری سپاه رشته تخصصی ام را معرفی کرده و درخواست اتاق کردم، ابتدا معتقد بودند که مراجعی برای این تخصص وجود نخواهد داشت، اما پس از آن پذیرفتند به شرط این که اگر بخش فعال نشد مجموعه را ترک کنم! یک اتاق به من بدهند.
از طرف بهداری یک نامه برای تمامی پزشکان اطفال و گوش، حلق، بینی و مغز_اعصاب تهیه کردم شخصا برایشان بردم و سعی کردم با صحبت های مکرر در رابطه با هدفی که داشتم مجابشان کنم. " چون حتی پزشکان هم این رشته را به خوبی نمی شناختند و مردم هم طبیعتا اطلاعات چندانی نداشتند. "
اقبال عمومی چه طور بود؟ و حالا این رشته در چه وضعیتی است؟
به مرور مراجعین ما زیاد شدند و خداراشکر امروزه اغلب مردم به شناخت نسبی از این رشته دست پیدا کردند.
مسئله مهم در رشته ما این است که سیستم آموزش پزشکی و درمان و سایر سیستم های دخیل در موضوع گفتار درمانی که باید توجیه باشند و پزشکان خانواده توانبخشی را بشناسند، اطلاعات درستی ندارند.
از سوی دیگر با توجه به طیف متنوع و گسترده ای که مراجعین ما را در بر می گیرد ، نیازمند معرفی و شناساندن کارکرد های این رشته هستیم.
به نظر می رسد شناخت و توجه به معلولیت های گفتاری کمتراز دیگر معلولیتها مانند اوتیسم است.آیا کمکاری انجمن هاست یا عدم شناخت کافی مردم و مسئولین؟
مبتلایان اوتیسم نیز به تعداد زیاد به ما مراجعه می کنند، اینروزها آمار جهانی اتوسیم به یکی در صد نفر رسیده است این که چرا این قدر تعداد آن زیاد شده است کشف نشده؛ اما شاید آلودگی جوی و شاید هم ارث در آن دخالت داشته باشند، شاید بیشتر به آن پرداخته شده و بیشتر متوجه وجودش شده اند . آنهم به دلیل فعالیت خوب و بالای انجمن های مربوطه است اما بیانگر اهمیت بیشتر این اختلال نیست، در چنین شرایطی بازار کاسبی هم داغ می شود. از سوی دیگر خیلی از تعریف های تشخیص و درمانی بیماری اتوسیم معتبر نیست.
وضعیت و سطح گفتار درمانی در استان ما نسبت به سایر نقاط کشور چگونه است؟
در باب مقایسه وضعیت سطح درمان گفتاری در سایر استان ها و شهر ها، مجموعه ای که در استان البرزوجود دارد خوب عمل کرده و تخصصی فعالیت می کنند. اما متاسفانه حمایت دولتی وجود ندارد. در کرج و استان البرز درمانگران از لحاظ کمی و کیفی مناسب و خوب هستند و می توانند از تهران بهتر عمل کنند.
حمایت دولت و بیمه ها از این بخش درمان چگونه است و چه تاثیراتی در روند درمان دارد؟
در حال حاضرهزینه گفتار درمانی آزاد محاسبه می شود. اگر بیمه بتواند هزینه را تقبل کند، شرایط درمانگر ها بهتر خواهد شد. تداخل کاری هم از مشکلات رشته ما است که ابتدا بیمار را دچار ضرر کرده و سپس متوجه ما خواهد بود.
کار دراین رشته بسیار سنگین است. درمانگر را فرسوده می کند. در طول هفته دو سه روز، و هر روز چهار_پنج نفر بیشتر نمی شود دید و با این شرایط امورات زندگی درمانگران به سختی می گذرد. خیلی انرژی می گیرد و خسته کننده است.
شما در زمینه سلامت روان کودکان هم تخصص دارید، بفرمایید بین سلامت روان و جسم کودک چه طور تعادل برقرار کنیم؟
اگر بخواهیم سلامت روان کودک و رشد جسمی او را اولویت بندی کنیم، در حوزه روانشناسی کودک دو بحث داریم، یکاینکه مایل باشیم کودک را به سمت خاصی هدایت کنیم و بحث دیگر این است که سلامت روان و اهمیت سلامت روان کودک را در نظر بگیریم.
در بخش اول به هر سمتی که بخواهیم بچه را با اجبار هدایت کنیم عموما اتفاق نخواهد افتاد . قسمت دوم نیز جای بحث ندارد و اگر به روانشناسی کودک توجه شود بسیاری از مشکلات آینده از بین خواهد رفت.
ضعف ما در سیاست های کلان و اختلاف ها است و پایین بودن اطلاعات عمومی خانواده ها. مشکل دیگری که داریم تضاد تفکرات در خانوادهها است که مشکل ساز خواهد بود و این آسیب ها متوجه کودک و آینده وی خواهد شد.
نقش باز آموزی در رشد آگاهی عموم نسبت به این شاخه درمانی چه قدر حائز اهمیت است ؟
در بحث باز آموزی و ارتقای دانش این رشته، اگر نظام پزشکی دوره های اجباری در حیطه توانبخشی و گفتاردرمانی برای پزشکان عمومی و اطفال برگزار کند، آنها هم متقابلا راهنمایی درستی به مراجعین خود خواهند داشت .
توصیه شما به جوانترهایی که در آستانه انتخاب رشته یا ورود به بازار این کار هستند چیست؟
می خواهم به جوان تر های تازه فارغ التحصیل بگویم گفتار درمانی خیلی چیزها دررابطه با زندگی به ما یاد می دهد هرچند جراحی و پزشکی از این رشته بهتر هستند، اما گفتار درمانی هم رشته خوبی است و باید قدردان این رشته باشیم، این رشته برای رشد فردی سراسر سود است. خیلی هم برای رسیدن به جایگاه بالا عجله نداشته باشند.
اصطلاحا مقداری خاک خوری را بپذیرند و سوم مسائل اخلاقی حرفه ای را اجرایی کنند، چهارم یک یا دوشاخه را پیش بگیرند و جلو بروند، رشته ما شاخه های زیادی دارد و نمی شود در تمامی آن ها متخصص شد. به آرامی پیش بروند همه چیز خوب می شود و شناخته خواهند شد.
اخلاق حرفه ای را چه طور تعریف می کنید؟
بحث اخلاق پزشکی و اخلاق حرفه ای چیزی است که باید همه ما به آن توجه کنیم. در حین کارهدف باید ارایه خدمت باشد، پول درکنارش خواهد آمد، همچنین باید خودت را بگذاری جای خانواده های مریض . گفتاردرمانگرمتعهد و یا پزشک حرفه ای در ابتدا شرایط خانواده را مورد سنجش قرار می دهد سپس پیشرفت و درمان را، در این میان خیلی از چیز ها حل می شود.
کلام آخر؟
از طرف دیگر خیلی ادای پزشک ها رو در نیاریم، در حیطه کودک باید با بچه مهربان باشیم و درد و دل خانواده را گوش بدهیم اگر بخواهیم تیپ پزشکی را حفظ کنیم و از پشت میز دستور بدهیم نمی شود به موفقیت رسید. بلکه باید مثل معلم برخورد کنیم.
گفتگو: دکتر عبدالرضا مزینی / فریبا کلاهی
منابع مطلب